داستان سرایی برای کسب و کارها این روزها به یکی از مهمترین ابزارهای بازاریابی تبدیل شده است و به همین دلیل بسیاری از برندها به دنبال آن هستند تا قصه برند خود را کشف کرده و آن را به جادوییترین شکل ممکن بیان کنند. اما کشف قصهها و بیان آنها کار آسانی نیست و پیچیدگیهایی دارد. در ادامه همراه باشید تا نکات مهم در داستان سرایی برای کسب و کارها را به شما معرفی کرده و کمکتان کنیم تا مخاطبان را مسحور قصه برند خود کنید.
داستان سرایی برای کسب و کارها و اهمیت آن
همه کسب و کارها به دنبال آن هستند تا مخاطبانشان در طول زمان آنها را همراهی کرده و پابهپای آنها بیایند. این همراهی تنها با یک پست جذاب در اینستاگرام یا توییتر به دست نمیآید، بلکه آنها باید به چرایی و چیستی کسب و کار شما پی برده و عمیقا آن را درک کنند. آن وقت است که شما را دوست خواهند داشت و در طول زمان همراهیتان میکنند.
اما چگونه میتوان به چنین ارتباطی با مخاطبان دست یافت؟ پاسخ ساده است، استفاده از رویکرد داستان سرایی برای کسب و کارها میتواند به شما در رسیدن به چنین ارتباطی کمک کند. در حقیقت داستان سرایی مانند یک پل بین کسب و کار و مصرفکننده قرار میگیرد و راه ارتباطی بین آنها را میسازد. بنابراین شما باید دست به کار شوید و خشت به خشت این پل را بسازید.
داستان سرایی برای کسب و کارها این فرصت را به شما میدهد تا ارتباط عاطفی و عمیقی با مخاطبان خود برقرار کرده و آنها را شیفته خود کنید. بر اساس مطالعات برندشایر در سال ۲۰۱۴، ۸۷ درصد از مشتریان میخواهند که ارتباط معنادارتری با برندها داشته باشند و ۶۶ درصد از آنها گفتهاند که ارتباطشان با برندها کاملا یک طرفه است و هیچ تعاملی وجود ندارد. بنابراین اینجا است که داستان سرایی میتواند به شما کمک کند تا تعاملی شگفتانگیز و جادویی با مخاطبان خود برقرار کنید.
فراموش نکنید که مخاطبان (مشتریان و مصرف کنندگان) به برندهایی تمایل دارند که میتوانند به آنها وفادار شوند. به همین دلیل برای ساخت این وفاداری و اعتماد، شما به عنوان یک برند باید دست در دست همراه با مخاطبان خود قدم بزنید و آنها را در این مسیر همراهی کنید، آن وقت است که آنها هم شما را در طول زمان همراهی خواهند کرد.
داستان سرایی برای کسب و کارها بسیار قدرتمند است، چرا که احساس لذت، انگیزه، الهامبخشی و چالش را در ذهن مخاطبان برمیانگیزد. داستان سرایی در حقیقت به مخاطب شما کمک میکند تا تصویری روایی از برند شما در ذهنش بسازد و شما را در احساساتش شریک کند. همین تاثیرگذاری روی احساسات از مهمترین دلایل اهمیت داستان سرایی برای کسب و کارها محسوب میشود. چرا که این احساسات است که میتواند منجر به شکلگیری یک رابطه عاطفی و عمیق میان مخاطبان و برندها شود.
همچنین شما با کمک داستان سرایی میتوانید دلیل خلق برند خود را بیان کنید. فراموش نکنید که مخاطبان تشنه دانستن هستند و آنها میخواهند بدانند که چرایی و چیستی کسب و کار شما چیست. بنابراین شما با کمک این رویکرد میتواند دلیل تولد و هستی کسبوکار خود را شرح دهید. اما اهمیت داستان سرایی برای برند فراتر از اینها بوده و که دانستن آنها شما را مطمئن خواهد کرد تا همین امروز برای قصه گفتن دست به کار شوید.
۱. داستانها توجه را جلب میکنند
خودتان را جای مخاطبان بگذارید، آیا از دیدن این همه بیلبورد تبلیغاتی، آگهیهای تلویزیونی و پیامکها خسته نشدهاید؟ باور کنید یا نه، تقریبا اکثر مخاطبان به دنبال راهی برای فرار هستند و سردرگمی میان انبوهی از تبلیغات آنها را مایوس، خسته و عصبانی میکند. اما در چنین شرایطی، چگونه میتوان کسب و کار خود را به مخاطبان معرفی کرد؟ پاسخ را باید در داستان جستوجو کنید.
داستان سرایی برای کسب و کارها نه تنها خسته کننده نیست، بلکه مخاطب را سرگرم و علاقهمند میکند. شما با داستان میتوانید مخاطبان را با رضایت و لبخند همراه خود کنید. آن وقت است که به شما اعتماد میکنند، دوستتان خواهند داشت و البته از شما خرید خواهند کرد.
۲. داستانها بهتر میفروشند
این یک قانون ساده است، داستانها علاوه بر اینکه جلب توجه میکنند و مخاطبان را شیفته شما میکنند، بلکه باعث افزایش فروش هم میشوند. هرچقدر داستان شما جذابتر باشد، افراد بیشتری داستان شما را میشنوند. شاید خیلی از آنها از شما خریدی نکنند، اما داستان شما را برای دیگران تعریف خواهند کرد.
اکثر بازاریابان برای فروش به دنبال بررسی نقاط قوت و ضعف و سنجش بازار هستند، این کار اشتباه نیست اما جالب است بدانید که خیلی از مخاطبان از نقاط قوت محصولات چشمپوشی میکنند و به دنبال احساسات خود میروند. فراموش نکنید که بسیاری از تصمیمهای خرید عاطفی است و داستان سرایی برای کسب و کارها یکی از موثرترین راهکارها برای تحریک عاطفی مخاطبان محسوب میشود.
۳. داستان شما را متمایز میکند
ممکن است که در صنعت خود رقبای مشابه بسیاری داشته باشید و نمونه مشابه کالا یا خدماتتان در بازار به وفور دیده شود، بنابراین باید به دنبال یک وجه تمایز باشید. در بازاری که رقبا همگی حرف مشابهی را به گوش مخاطبان میرسانند، شما باید متفاوت وارد میدان شوید و جوری سخن بگویید که مخاطبان را مسحور کنید.
بنابراین اگر میخواهید در این معرکه پیروز میدان باشید، داستان سرایی را در اولویت قرار دهید. شما با استوری تلینگ میتوانید متفاوت از رقبای خود سخن بگویید و کاری کنید تا چشمها تنها محصول و خدمات شما را ببینند.
۴. داستان احساس تعلق ایجاد میکند
بر اساس نظریه آبراهام مزلو در هرم سلسله مراتب نیازهای مزلو، همه ما انسانها پنج دسته نیاز داریم که یکی از آنها احساس تعلق است. این احساس تعلق به ما میگوید که انسان موجودی اجتماعی است و تلاش میکند تا روابط معناداری با دیگران داشته باشید. داستان سرایی میتواند این نیاز بشر را ارضا کند، چرا که همه ما میخواهیم بخشی از چیزی باشیم و نسبت به آن احساس تعلق کنیم.
داستان سرایی برای کسب و کارها این فرصت را فراهم میکند تا مخاطبان نسبت به برند احساس تعلق و وابستگی کنند. چرا که داستان ذهن و تخیل مخاطبان را تحریک کرده و کاری میکند تا آنها خود را در قصه کسب و کار شریک بدانند. فراموش نکنید که مخاطبان فقط محصول نمیخرند، بلکه آنها با خرید محصول از برند شما میخواهند به نوعی سبک زندگی شما را دنبال کرده و خود را بخشی از تیمتان بدانند.
تاریخچه داستان سرایی برای کسب و کارها
از همان روزهای ابتدایی خلقت بشر که انسانها در کنار یکدیگر جمع شدند، داستانها هم پا به عرصه وجود گذاشتند. در تمامی این سالها از ازل، قصهگویی همراه با ما بوده است. اما این روزها با توسعه تکنولوژی قصهگویی هم رنگوبوی دیگری به خود گرفته است. چرا که فناوری بر نحوه تعامل ما با اطرافیانمان و کسب و کارها بسیار تاثیرگذار بوده و توانسته روش ارتباطی اجتماعی متفاوتی را ایجاد کند.
با توسعه عکاسی، موشنگرافیک، تلویزیون، شبکههای اجتماعی و دیگر فناوریها، شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام، توییتر و وبلاگها بسیار پرطرفدار شدهاند. همه این اتفاق باعث شده تا کسبوکارها به داستان سرایی روی آورند. چرا که مردم بیش از هر چیزی از خواندن، شنیدن و دیدن قصهها لذت میبرند. همین امر روی استراتژی بازاریابی کسبوکارها اثر گذاشته و منجر شده تا از ابزار استوری تلینگ برای حضور در بازار استفاده کنند. البته داستان سرایی برای کسب و کارها فقط محدود به شبکههای اجتماعی و چند سال گذشته نیست، بلکه در سالهای گذشته هم با روزنامهها، رادیوها و دیگر ابزارهای تبلیغاتی شاهد داستان سرایی برای کسب و کارها بودهایم.
هر چند در حال حاضر این داستان سرایی بسیار اهمیت پیدا کرده و کسب و کارها بسیار در تلاشند تا با کمک انواع فرمهای محتوا همچون تصویر، ویدیو و متن، داستان برند خود را به گوش مخاطب رسانده و با درگیر کردن احساسات آنها پیام خود را منتقل کنند.
داستان کسب و کارتان را کشف کنید
اگر شما هم میخواهید که ارتباطی متفاوت با مخاطب خود داشته باشد، باید به سراغ داستان سرایی برای کسب و کارتان بروید. در ابتداییترین گام، داستان برند شما باید ارتباط منحصربهفردی با مخاطبانتان برقرار کند و برای این کار باید بتوانید تا داستان کسب و کار خود را کشف کنید.
آنچه به عنوان واقعیت در برند شما یافت میشود، میتواند به روایتهای بزرگی تبدیل شود که توجه مخاطبان را جلب میکند. اما پیدا کردن این واقعیتها و در نهایت تبدیل کردن آنها به داستانی تاثیرگذار، کار آسانی نیست و نیاز به زمان دارد. شاید نیاز باشد تا فقط مشاهده کنید و جلسات طوفان فکری برگزار کنید تا بالاخره متوجه شوید که داستانها در دل واقعیتها و حقایق برند شما نهفتهاند. برای این کار باید بتوانید حقایق را با کمک سوالات زیر کشف کنید:
۱. شما چه کسی هستید: از خودتان بپرسید که شرکت شما چگونه شکل گرفته است؟ ارزشها، چشمانداز و فرهنگ شما چیست؟ معمولا چه کسانی در شرکت شما کار میکنند؟
۲. چه کاری انجام میدهید: محصول یا خدمتی که ارائه میکنید چیست؟ چه تعاملی با مشتریان خود به خاطر این محصولات دارید؟ چگونه این کار به یادگیری شما کمک میکند؟
۳. برای چه کسی این کار را انجام میدهید: با فعالیت خود به چه کسی کمک میکنید؟ مخاطبان به دنبال آن هستند تا تجربیات موفق دیگر مشتریها را بخوانند و ببینند که شما چگونه به آنها کمک کردهاید و آیا میتوانید در حل مشکل مشابه به آنها هم کمک کنید؟
۴. چرا این کار را انجام میدهید: هدف سازمان شما چیست؟ چرا به تولید این محصولات و خدمات روی آوردهاید؟
۵. چگونه این کار را انجام میدهید: محصولات و خدمات شما چگونه ساخته میشوند و چگونه به دست مشتریان میرسند؟ جالب است بدانید که مخاطبان بسیار درباره داستان پشت پرده محصولات کنجکاو هستند و میخواهند بدانند که این محصولات به دست کسانی و چگونه تولید میشوند. بنابراین آنها را در روند تولید خود شریک کنید.
۶. آینده خود را چگونه تصور میکنید: قدم بعدی شما چیست؟ آیا به دنبال تکامل یا تغییر هستید؟ آیا مشتریانتان به توسعه شما در آینده کمک خواهند کرد؟ آیا فلسفه و چشمانداز شما تغییر خواهد کرد؟
با پاسخ به این سوالات میتوانید داستان برند خود را کشف کنید. برای پاسخ دادن به آنها، استفاده از تکنیک دایره طلایی در داستان سرایی میتواند به شما کمک بسیاری کند تا بهتر بتوانید به چرایی، چیستی و چگونگی خود پاسخ دهید.
استراتژی داستان پردازی خود را تدوین کنید
استراتژی داستان سرایی برند یک تصویر بزرگ (Big Picture) را شامل میشود. اینکه ببینید ساختار و پیرنگ داستان سازمان شما چیست، مخاطبانتان چه کسانی هستند و از قصهگویی برند چه اهدافی دارید و چگونه میخواهید آنها را ارزیابی کنید، همگی در استراتژی داستان سرایی شما قرار میگیرند.
در نتیجه برای آنکه داستانی موثر و کارآمد خلق کنید، نیاز به استراتژی خواهید داشت. این استراتژی مسیر را برای شما مشخص میکند و به شما کمک خواهد کرد تا داستان خود را بر اساس گامهای پیشبینی شده خلق کنید. در نهایت هم میتوانید اثربخشی آن را بسنجید و برای بهبود آن تلاش کنید.
همانطور که گفتیم داستان سرایی در کسب و کار برای برقراری ارتباط موثر با مخاطب انجام میشود. بنابراین کلید اصلی موفقیت در استراتژی داستان سرایی، شناخت مخاطب است. چرا که شما برای مخاطب خود قصه میگویید و با قصه میخواهید احساسات آنها را تحریک کنید. به همین دلیل برای آنکه بتوانید داستانی موثر و کاربردی بنویسید، باید ابتدا برای شناخت مخاطبتان قدم بردارید.
ببینید که مخاطب شما چه کسی است، چه نیازی دارد و چرا باید به برند شما جذب شود؟ سپس برای پاسخ دادن به این سوالات تلاش کنید و داستانی را خلق کنید که در آن شخصیت وجود دارد، شخصیتهایی که مخاطب میتواند با آنها همزادپنداری کرده و همراهیشان کند. فراموش نکنید داستان برندی که از الگوی سفر قهرمان پیروی میکند، در حقیقت مسیر پرفراز و نشی یک شخصیت را به تصویر میکشد و این شخصیت در حقیقت همان مخاطب شما است که میتواند خودش را جای شخصیت قصه شما بگذارد.
یکی دیگر از مواردی که در این استراتژی باید به آن پرداخت شود، پلتفرمهای بیان داستان برند است. همانطور که گفتیم توسعه فناوری منجر به ارتقای تعامل مخاطبان و روشهای نوین برای بیان داستان شده است و در حال حاضر از طریق شبکههای مختلفی میتوان داستان را به گوش مخاطبان رساند. به همین دلیل شما پس از شناخت مخاطب خود و با توجه به بودجه و توانایی کسب و کارتان باید بتوانید تا بهترین پلتفرم بیان داستان را انتخاب کنید. برای مثال شاید اینستاگرام برای بیان داستان یک برند لوازم آرایشی بهتر از توییتر عمل کند. بنابراین باید بتوانید که پلتفرمهای مختلف را بررسی کرده و بهترین آن را انتخاب کنید.
پیوسته و آهسته به راه خود ادامه دهید
در نهایت فراموش نکنید که داستان سرایی برای کسب و کارها نیاز به یک افق بلندمدت دارد و شما برای موفقیت در این مسیر باید روی مسئله، راهحل و کشف قصه برند خود تمرکز کنید. چرا که شروع هر داستانی با مسئله است و پس از آن باید مخاطب را با خود همراه کرده و راهحلی به او بدهید. این کار به نظر ساده میرسد، اما پیچیدگیهای خاص خودش را خواهد داشت و در طول زمان اتفاق میافتد. بنابراین شتاب نکنید و پیوسته و آهسته به راه خود ادامه دهید تا روزی مخاطبانتان از قصههای شما سخن بگویند.